پنجشنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۲۲
«عراقی ها تجمع بیش ازسه نفر را ممنوع کرده بودند. ابتدا با یک جعبه و خاکی که درون آن می ریختم دو نفر ،دونفر به افراد بیسواد شکل حروف را یاد می دادم و آنان بر روی خاک درون جعبه تمرین می کردند و هر وقت نگهبان عراقی نزدیک می شدند جعبه را تکان می دادم و حروف محو می شدند» آنچه خواندید گزیده ای از خاطرات آزاده " مسعود بصیری " است که نوید شاهد شما را به خواندن بخشی از این خاطرات دعوت می کند.

به گزارش نوید شاهد خوزستان، آزاده مسعود بصیری در سال 1337 در شهرستان مسجد سلیمان به دنیا آمد. نام پدرش کاظم بود. وی بعد از 8 سال اسارت در سال 1369 به میهن اسلامی بازگشت.

آنچه می خوانید خاطراتی به نقل ، آزاده " مسعود بصیری " است که تقدیم حضورتان می شود:

جعبه های خاکی

در آغاز جنگ تحمیلی به همراه دیگر دوستانم به عضویت ستاد بسیج عشایر دزفول در آمدم و به اتفاق انان در قسمت های مختلف بسیج چه آموزشی نظامی و رسیدگی به خانواده رزمندگان و امور جانبازان و شهدا همکاری لازم را می نمودم.

 با شرکت در عملیات رمضان در تاریخ  بیست و ششم تیرماه 1361 به اسارت نیروهای بعثی عراق در آمدم و نظر به اینکه در دوران فعالیت در بسیج دوره امداد و نجات را دیده بودم  در ابتدای اسارت به کمک 700اسیری که همه زخمی و مجروح بودند شتافتم. در اردوگاه موصل به اتفاق دو نفر دیگر از اسرا که آنها نیز امدادگر بودند به مداوای اسرا پرداختیم .

چون معلم بودم بعداز مدتی به فکر آموزش دوستان اسیرم افتادم و با آمار گیری که کردم از 1200نفر اسیر در اردوگاه 90نفر آنها بیسواد  بودند اما در شرایطی که همراه داشتن خودکار و کاغذ در حکم زندان انفرادی طولانی مدت و یا اعدام را برای اسیر داشت چگونه می توانستم کار تدریس را شروع کنم

از طرفی عراقی ها تجمع بیش ازسه نفر را ممنوع کرده بودند ابتدا با یک جعبه و خاکی که درون آن می ریختم دو نفر ،دونفر افراد بیسواد را در محوطه به آنان شکل حروف را یاد می دادم و آنان بر روی خاک درون جعبه تمرین می کردند و هر وقت نگهبان عراقی نزدیک می شدند جعبه را نکان می دادم و حروف محو می شدند

بعد از آن با کمک اسرایی که درآشپزخانه کار می کردند کاغذهای لفاف گوشت ها را جدا کرده و به اندازه کتابچه کوچکی به هم می دوختم و کتاب کلاس اول را بر روی کاغذها می نوشتم و کتابچه را زیر لباس خود پنهان می کردند و شبها به مرور درس خود می پرداختند و در زمینه حفظ قرآن نیز به آنها کمکی کردم .

با آمدن صلیب سرخ و آوردن کتابهای انگلیسی همان اسرای بیسواد اقدام به یادگیری زبان انگلیسی کردند و در آخر در شهریور سال 69بعد از 8سال اسارت به میهن اسلامی بازگشتم.


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده